سهمیه داخلی
پیامهای ناخواندهٔ گروه دوستانه را باز کردم. تصویری که راحیل فرستادهبود، را باز کردم. دربارهٔ پیشرفتهای کشور در زمینهٔ تولید علم بود. در بخشی از آن نوشته بود:" داروی وارفارین هم تولید داخلی شد ."
تولید داخلیِ داروی وارفارین؟!
یادم آمد که تا همین چند وقت پیش ما هم دنبالش بودیم. آن روزها دلهرهٔ اینکه نکند تحریمها باعث شود، بار دیگر مرگ مادر را شاهد باشم، به جانم نشسته بود و باز تلخی لحظات نفسهای خفته در سینهاش را بچشم. ماه پیش بود که هر چقدر خانواده دنبال این دارو گشته بودند، پیدا نشده بود. بعد از جراحی قلبِ مادر اگر این دارو نباشد، ممکن است باز لخته در رگهای خونیاش تشکیل شود و دچار آمبولی شود. خوب به یاد دارم که چطور هر بار سهمیهٔ دورهای دارو را به سختی پیدا میکردیم و دست به دامان همه جا و همه کس میشدیم.
دوباره به عکس نگاه کردم تا باور کنم: "داروی وارفارین هم تولید داخلی شد." خوشحالی و بغض همزمان در وجودم ریشه کردند. پیشرفت و عدم وابستگی کشور برای ما که رنج تحریم را با گوشت و پوستمان چشیدهایم، دنیایی بدون دلهره برایمان رقم میزند. با اشک شوق با مادر تماس گرفتم تا شیرینی این خبر را با او شریک شوم.
به قلم: مریم نوری امامزادهئی