برای اینکه بدانید ما در طلبه نوشت مشغول چه کاری هستیم لطفا متن زیر را بخوانید. از همراهی شما متشکریم
اهمیت این بحث زمانی روشنتر میشود که نویسندهای بخواهد، متنی را از زبانی به زبان مقصد ترجمه کند. مترجم خوب، مفاهیم ثانوی و بار مثبت یا منفی واژهها را از فحوایِ کلام استخراج میکند و سپس با کلام متناسبی به زبان مقصد انتقال میدهد. مترجم خوب کلمه را ترجمه نمیکند، بلکه نظامی را ترجمه میکند که کلام عضو و سازهای از آن است. اما مترجم ناشی، معادل واژهها و اصطلاحات متن را از فرهنگهای لغت مییابد و در ترجمه در کنار هم ردیف میکند بدون این که به معنا و نقش واژهها در متن و موقعیّت چگونگی به کار رفتن آنها در متن، و همایی واژگان توجّه کند.
باور کـن دلـم زنگ زده اسـت…زنگی کهنه…
کِدر است؛ کدورتی عمیق…
شما را به خدا یک وقت فکر بد به سرتان نزند. خب، صحبت خواهر برادری هست و یکی از هزار جور آداب معاشرت موجود. آخر اگر همه نقشهها برای سلبریتیهای هنرمند و خدای نخواسته زبانم لال بعضا ورزش دوست! باشد که کاری از پیش نمیبریم. البته به ساحت شرافتمندانه آن دسته از خانمهایی که آزادانه! وسط آزادی پریدند جسارت نشود. آنها کجا و این حرفها!
روزهای رفته راخاصیت برگشت نیست!
گاه زندگی آنقدرکوتاه است که حتی روزهای آینده هم به آن نمیرسند!
همانطور که «کینگ» بارها در کتاب خاطراتش تأکید کرده، «قید دوست شما نیست».
«یکی از کارهای بدی که میتوانید در نوشتارتان انجام دهید، بَزَک کردن کلماتتان است؛ اینکه به خاطر خجالت کشیدن از کلمات کوتاه، دنبال واژههای بلندتر بگردید.»
موقع نوشتن، ارتباطت را با بقیه دنیا قطع کن
«کینگ» مینویسد: «گفتن از مهمترین چیزها، از همه سختتر است. اینها چیزهایی هستند که بابتشان خجالت میکشید، چون کلمات احساساتت را ناقص میکنند.»
باید بنویسید چون باعث حس شادی و موفقیت برایتان میشود. همانطور که «کینگ» میگوید: «من نوشتن را برای لذت بردن محض انجام میدهم و اگر بتوانید آن را با لذت انجام دهید، میتوانید تا ابد ادامهاش دهید.»