طلبه نوشت
زنان تمدن ساز

شنبه 12 اسفند 1402

زنان تمدن ساز

همیشه وقتی سخن از مردان موفق به میان می‌آید.اکثرا دنبال زنی قدرتمند هستند که از او پشتیبانی کرده است.این یک حقیقت غیر قابل انکار است. در قرآن هم از این بانوان نامبرده و تجلیل کرده است. در صفحات تاریخ هم نمونه‌های بسیاری وجود دارد. در زمانه‌ی خودمان هم شاهد چنین بانوانی هستیم، که علاوه بر قدرت دادن به همسرانشان، فرزندان فرهیخته‌ای چون شهیدان را آفریدند که در آسمان دین نور افشانی کردند. این گونه بانوان قدرتمند درابتدای تاریخ بشریت هم وجود داشته است. در این مقاله می‌خواهم از بانویی قدرتمند که پا به پای پیامبری اولوالعزم، چون حضرت نوح علیه السلام که پدر ثانی بشریت و عموره ام‌البشر ثانی، بنویسم. حضرت نوح علیه السلام به علت بت‌پرستی قومش از نوجوانی به کوه پناه می‌برد و آنجا عبادت می‌کرد. یک روز با شخص ناشناسی روبرو شد. شخص ناشناس به او گفت:چرا قومت را هدایت نمی‌کنی؟ گفت: قدرت ندارم و تنها هستم، آنها مرا می‌کشند. پرسید اگرقدرت داشته باشی هدایت می‌کنی؟ گفت: آری.نوح نبی پرسید مگر تو کی هستی ؟ که به من قدرت بدهی؟ ناشناس فریاد بلندی کشید که تمام کوها به لرزه درآمد و موجودات گفتند: لبیک ای رسول رب العالمین. نوح متوجه شد که او جبرئیل است.

همیشه وقتی سخن از مردان موفق به میان می‌آید.اکثرا دنبال زنی قدرتمند هستند که از او پشتیبانی کرده است.این یک حقیقت غیر قابل انکار است.

در قرآن هم از این بانوان نامبرده و تجلیل کرده است.
در صفحات تاریخ هم نمونه‌های بسیاری وجود دارد. در زمانه‌ی خودمان هم شاهد چنین بانوانی هستیم، که علاوه بر قدرت دادن به همسرانشان، فرزندان فرهیخته‌ای چون شهیدان را آفریدند که در آسمان دین نور افشانی کردند.
این گونه بانوان قدرتمند درابتدای تاریخ بشریت هم وجود داشته است. در این مقاله می‌خواهم از بانویی قدرتمند که پا به پای پیامبری اولوالعزم، چون حضرت نوح علیه السلام که پدر ثانی بشریت و عموره ام‌البشر ثانی، بنویسم.
حضرت نوح علیه السلام به علت بت‌پرستی قومش از نوجوانی به کوه پناه می‌برد و آنجا عبادت می‌کرد. یک روز با شخص ناشناسی روبرو شد. شخص ناشناس به او گفت:چرا قومت را هدایت نمی‌کنی؟ گفت: قدرت ندارم و تنها هستم، آنها مرا می‌کشند. پرسید اگرقدرت داشته باشی هدایت می‌کنی؟ گفت: آری.نوح نبی پرسید مگر تو کی هستی ؟ که به من قدرت بدهی؟ ناشناس فریاد بلندی کشید که تمام کوها به لرزه درآمد و موجودات گفتند: لبیک ای رسول رب العالمین. نوح متوجه شد که او جبرئیل است.

جبرئیل به نوح‌نبی گفت: خداوند تو را برگزیده است .تو باید بسوی قومت بروی و آن‌ها را دعوت کنی. اولین کسی که به تو ایمان می‌آورد عموره دخترعمران است با او ازدواج کن.

مهمترین موضوعی که خداوند از ابتدای خلقت برای بشر در نظر گرفته است خانواده است. همانطور که آدم و حوا را زوج آفرید. اولین سلول اجتماع را تشکیل دادند.

به نوح هم همین دستور داده شد.نوح با عصایی که از اخبار اطراف به خبر می‌داد. مانند جی پی اس عمل می‌کرد که جبرئیل به او داده بود؛ از کوه پائین آمد. و به مجلس سنا که معبد بت‌پرستان بود رفت. هفتادهزار از روسای قبایل بت‌پرستان در آنجا جمع بودند. وقتی نوح سخن آغاز کرد. تمام بتها لرزیدند و آتش معبد خاموش شد.
روسا ترسیدند و صدای سخنان نوح به گوش تمام قبایل رسید و رسانه‌ای شد.

نوح از توحید و خدای یگانه گفت. از بت‌ها بیزاری جست. من از طرف خداوند ماموریت دارم تا شما را به دینش هدایت کنم. شما باید از پروژه خدا برای ظهور موعود آخر‌الزمان حمایت کنید.

در آن جلسه عموره دختر عمران که رئیس قبیله و کاهن معبد بود، سخنان توحیدی نوح را شنید و ایمان آورد. به پدرش اعلام کرد که به خدای نوح ایمان آورده است. پدرش مخالفت کرد. عموره مقاومت کرد. عموره به پدرش گفت:پدر! عقل و فضل و حلم تو کجا رفته است؟ از این نوع سخن عموره معلوم می‌شود که عمران اهل عقلانیت و فردی بزرگوار بوده است.عموره در خانواده متمدن رشد کرده بود. عموره پدرش را نصیحت کرد. نوح انسان تنهایی است و هیچ هواداری ندارد. ولی توانسته بتخانه را به هم بریزد و طوفان راه بیاندازد. حتما خدای قدرتمندی او را پشتیبانی می‌کند.عمران گفت ملاء و اشراف نمی پذیرند و مرا می‌کشند.

عمران او را در دخمه‌ای زندانی کرد. تا از گرسنگی و تشنگی بمیرد. بعد از یک سال در دخمه را باز کرد، متوجه نور عجیبی شد. حقیقت عجیب و معجزه را دید. عموره سرحال و زنده در حالیکه مشغول خوردن میوه و غذا هست.

عمران تعجب کرد. چون منتظر جسد پوسیده دخترش بود.عموره گفت: من از خدای نوح تقاضا کردم . توسط ایشان برایم غذا می‌فرستاد. عمران دلش نرم شد.ناچار شد ایمان دخترش را بپذیرد. عموره با نوح ازدواج کرد.

عموره اثر تمدنی داشت. او در شرایط سخت ایمان آورد در تمام دوران نوح، او را همراهی کرد. تمام نهصد و پنجاه سالی که او دین را تبلیغ می‌کرد. و روزهایی که نوح بر اثر شدت ضرباتی که بت پرستان به قصد کشت او را کتک زدند و هر بار مدت سه روز به شکل مرده باقی‌می‌ماند. از گوش‌های او خون جاری می‌شد.در کنارش بود. و معجزه نوح همین زنده شدن بعد از مردن‌هایش بود. عموره وصی و جانشین نوح بود. تا سام پسرش از او متولد شد. بعد از طوفان و مرگ نوح، سام و به پیامبری رسید.

حضرت نوح در طول 950 سال در یک سیر منطقی، عموره و فرزندانش در کنار او بودند و او را یاری می‌کردند.
نوح همسر دیگری هم داشت مادر کنعان بود که از بت پرستان پیروی کرد و در طوفان غرق شدند.

 

به قلم: نرجس خاتون محمدی

برچسب ها: معرفی زنان موفق