طلبه نوشت
عِدل و عَدل مادری

یکشنبه 19 اسفند 1397

عِدل و عَدل مادری

ارغ از تمامی ایسم‌ها، زنانگی و مادرانگی‌ام را در میزان عَدل الهی می‌نشنانم تا عِدل آن را بستانم... نگاه می‌کنم زن مسلمان را... نه خمودگی در جهل و بی‌خبری و نه مردانگی اجتهاد در اکتساب علوم نه درماندگی در حصار مطبخ و مطعم و نه شوریدگی اجتماعی در اشتغال بی‌وقفه نه سرخوردگی در تصوف و تجرد بی‌همسری و نه ضعیفگیِ تحقیر در ازدواج ناهمگون

در هزاره‌ای که صنعت و فناوری ساخت بشر، در هر ثانیه، مهارت او را به رخ می‌کشد، انگار عقل گاهی در پشت کوه شناخت وجودی‌اش جا می‌ماند و بازیچه هوا شده، بر آتش خودسوزی پر می‌کشد! در این هنگام است که تبختر بخل‌گونه این موجود ممکن الوجود که تنها عرصه طبیعت را پیموده و در ماوراء آن، دست به سینه مانده‌است، خنده بر لب می‌نشاند.
در وادی شناخت وجود، بازهم کارکرد ناصواب قوه عدل و عقل در آدمی، خط زرین اعتدال را وا‌می نهد و بر لبه افراط و تفریط سر می‌خورد؛ سمتی کور شده در برابر گستره ظرفیت وجودی زنان، جهالت پیشه کرده و او را در محبس ناتوانی‌ها و کاستی‌ها حبس می‌کند و سمتی با اسب افسار گسیخته شهوتِ عقده و حقارت‌های تاریخی نهان، خُلقی مردانه را پیش رو نهاده تا مساواتی جاهلانه و ناموزون را برای خود بتراشد و مردانه بتازد.

هنوز و هنوزم مخاصمه میان مطبخ و مکتب و مجمع را پایانی نیست اگر حکم از آستین مکاتب و مناهجِ برخاسته از اندیشه این موجود زمینی در آمده باشد!

فارغ از تمامی ایسم‌ها، زنانگی و مادرانگی‌ام را در میزان عَدل الهی می‌نشنانم تا عِدل آن را بستانم...
نگاه می‌کنم زن مسلمان را...
نه خمودگی در جهل و بی‌خبری و نه مردانگی اجتهاد در اکتساب علوم
نه درماندگی در حصار مطبخ و مطعم و نه شوریدگی اجتماعی در اشتغال بی‌وقفه
نه سرخوردگی در تصوف و تجرد بی‌همسری و نه ضعیفگیِ تحقیر در ازدواج ناهمگون

با زمزمه آیه " یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ " مادرانگی‌ام را مرور می کنم؛
قوام اقتصادی خانه را به مَردم می‌سپارم تا هم صلابت مردانه او را تحکیم کنم و هم لطافت زنانه خود را تزیین.
زنانه نقش اهم مادری‌ام را بر دوش می‌گذارم.
مادری که در تمامی سالهای تا به امروز، قربت و قرابتش با کتاب و کتابت، غریب نگشته و زنگار خستگی بر آینه ذهنش ننشسته است و هم‌چنان سودای علم آموزی امروز و فرداهایی پس از امروز را در سر می‌پرورد.
مادری که تهذیب و تزکیه نفسش، بستری است برای تحزیب نسلی پاک و تربیت سلاله ای سالم از مردان خدا.
مادری که تدبیر و سیاستش در وقت نیاز، اجتماعی را می‌شوراند و زینب‌وار زیبایی عاشورا را به رخ می‌کشاند.
مادری که انسان می‌پرورد و جامعه می‌سازد...
مادری که سکینه سکون خانه است و جامع جمعیت یک کشور....
مادری که گران‌سایه است و سایه‌گستر مردانِ آفتاب خورده ....

برچسب ها: به قلم خودم