طلبه نوشت
أخلص یخلص إخلاص

شنبه 18 اسفند 1397

أخلص یخلص إخلاص

حتی کتاب زی طلبگی هم نتوانست آنچنان که باید ما را علیه السلام کند چرا که در خانه کسی نبود که اگر می بود به قول بهجت عاشقان(رحمه الله علیه) همان یک حرف ما را بس می بود.

تازه نفس این وادی! از ما تو را سلام…
یاد خواهی گرفت که بعضی از ما آخر زمانی ها چقدر شبیه برادران یوسف شده ایم چرا که امام زمان ما را می شناسد حتّی به نام پدر و مادر! بی آنکه ما بدانیم او یوسف زهراست ! گفتم ما آخر زمانی ها.! باشد که آخر نشین کلاس معرفت نباشیم!
حتی کتاب زی طلبگی هم نتوانست آنچنان که باید ما را علیه السلام کند چرا که در خانه کسی نبود که اگر می بود به قول بهجت عاشقان(رحمه الله علیه) همان یک حرف ما را بس می بود.
از همین ابتدای رفاقتمان بگویم که اینجانب مجهز به دوربین مداربسته ام و کوچکترین شیرین کاری جماعت طلاب را رصد کرده در نهایت در قالب کلمات ریخته و با حفظ و استتار هویت شخصِ بند برآب دهنده داستانش می کنم ! خدا را چه دیدید شاید یک روز با بالا رفتن آمارهایی ازین دست ، به تأسی از داستان راستان نامش را گذاردیم داستان کَجان ! کجانی که میل صراط مستقیم دردل دارند و اشتهای عرفان در سر! آنانی که یک نقص کوچکِ درون، ناله های برون شبانه سر میدهند و العفو گویانند…
خوشا به حالت که هنوز هوای آسمان دلت چون خنکای بین الطلوعین است ؛ از همین ابتدا دعا کن که کارت مانند چون منی به استغفار دم غروب نکشد … بعد سالها طلبگی بازهم همان طفل بازیگوش سر در هوایم که دم غروب با شانه ای افتاده ، سری به زیر و گردنی کج به خانه باز می گردد غافل از اینکه ناس در پی مطالبه حقشان دم در ردیف ایستاده اند … حق النّاس … حق الناّس … حق النّاس .
به قول حافظ شیراز اگر گنج سعادت می خواهی دم دعای شب و ورد سحری را ببین … اگر میخواهی در امان باشی از به کج رفتن پای چپ ، با پای راست خیرالعمل ها را دق الباب کن ؛ افسار نبایدهای زندگی را زکف دهی انبار بایدها و داشته هایت را برباد رفته و یکسان با خاک بدان ! .
حرف آخر اینکه بساز ! ؛ منظورم حرف مادربزرگها نیست با زندگی و نداری و چه و چه بساز ؛ آنها بجای خود ؛ خودت را بساز که آنها هم به دنبال آن ساخته خواهند شد … .
با من تکرار کن : أخلص یخلص إخلاص … إخلاص … إخلاص

به قلم: سونیا سجادی

برچسب ها: هشتگ هفته