گاهی با تو خلوت میکنم، سخن میگویم، با اینکه ندیدمت، با اینکه نشناختمت. تنها یک خاطره از تو در ذهن من مانده است! از آنوقت که پیکر بیجانت را آوردند، با اینکه کودکی بیش نبودم، اما! از حال و روز همه میفهمیدم که داغت، داغ بزرگیست!
راست است که میگویند: خداوند شهدا را گلچین کرده است. تو هم از میان ما گلچین شدی، بله گلچین شدی! چون به آنجایی رسیدی که مرگ برایت «احلی من العسل» شد…
از تو زیاد شنیدهام، از خوبیهایت، از ایمانت، از غیرتت، از حس وطن دوستانهات، از عشقت به ولی فقیه…
مادر جان و آقا جان تا زمانی که بودند، نام ابراهیم از زبانشان نمیافتاد. همیشه به یاد تو بودند. این را از نگاهشان به قاب عکس زیبایت میفهمیدم.
هنوز، وقتی بابا و عمه از تو حرف میزنند، صدایشان میلرزد، چشمانشان میگرید...
خاطرات تو را مرور میکنند، غبار رویِ قاب عکست را پاک میکنند، مزارت را در آغوش میکشند، تو را میبوسند … یادت فراموشمان نمیشود …
به مناسبت سی و دومین سالگرد شهادت. (1397/10/4)
سلامــ بر عموی عزیزم، عمو ابراهیــم
پ.ن: عموی عزیزم از شهدای عملیات کربلای 4 هستند، که از غم انگیزترین عملیات دفاع مقدس است. این عملیات توسط منافقین خائن وطنی لو رفت. شمار شهدای این عملیات حدود 6000 تَن گزارش شده است.
شادے روح همه شهدا صوات. «اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»
به قلم: مریم اسحاقیان