طلبه نوشت
دوران خاطره‌ساز

چهارشنبه 14 آذر 1397

دوران خاطره‌ساز

کاش من هم جوان زمان نامه نوشتن‌ها بودم. هر نامه‌ای بویی از دوست داشتن داشت. هر نامه‌ای خود رمانی از خاطرات را برایم زنده می‌کرد.

ای کاش هنوز زمانه‌ی نامه نگاری بود. نامه نوشتن با تمام هیجان اینکه مبادا کلمه‌ای را جا بیندازی. تو باید آنقدر هنر نوشتن می‌دانستی که تمام حجم دلتنگی‌ات را می‌ریختی درون نامه. کاش من جوان زمان نامه نگاری‌ها بودم. تمام شوق نامه نوشتن را داشتم و بالاتر از آن شوق رسیدنِ پستچیِ مهربانِ نامه رسان!

کاش من هم جوان زمان نامه نوشتن‌ها بودم. هر نامه‌ای بویی از دوست داشتن داشت. هر نامه‌ای خود رمانی از خاطرات را برایم زنده می‌کرد.

من هر روز به عشق نامه‌ای قدم می‌زدم. نگاه منتظرم را به دوطرف جاده تقسیم می‌کردم. سلام می‌کردم به همه‌ی درختان دوطرف جاده که نامرتب کنار هم ایستاده بودند و همه‌ سواد دلتنگی‌هایم را داشتند. همه‌ی آسمان و زمین ریتمی آرام و عاشقانه‌ای در گوشم می نواختند. قدم می‌زدم و با صدای دوچرخه‌ی تنها پستچی مهربانِ شهرمان خوشحال می‌دویدم. نامه را که آغشته به عطرش بود را می‌گرفتم و چنان می‌بوییدم که ریه‌هایم پر می شد از عطر بودنش.

نامه را می‌خواندم نه یکبار که صد ها بار. بعد او را در صندوقچه‌ای که خاص نامه‌هایم بود می‌گذاشتم. لبخند می‌زدم و در صندوق چه را می‌بستم. از پنجره‌ی چوبی اتاقم چشمکی حواله‌ی آسمان می‌کردم. شیرینی طعم نامه تمام لحظاتم را شیرین و گرم می‌کرد....

ای کاش من هم جوان آن دوران خاطره ساز بودم و جوانی ما هم سهمی از این عشق بازی‌های کاغذی داشت.

برچسب ها: هشتگ هفته