وبلاگها، همان دفترچه خاطرات و گنجههای قدیمی هستند که وقتی درشان باز میشود، طعم خوش همدلی و همصحبتی مینشیند به جانمان. گاهی آنقدر با صاحب وبلاگ و نوشتههایش همذاتپنداری میکنیم که دلمان میخواهد میدانستیم پشت این خطوط و کلمات ردیف شده، چه کسی است و گوشی تلفن را برمیداشتیم و یکدل سیر باهم حرف میزدیم. این حس درباره کوثربلاگ بیشتر است، چون همه از یک صنفاند. از یک قشر. حس و حال هم را خوب درک میکنند و تجربیات مشترک زیاد دارند. طلبه نوشت بنا دارد این رسالت را انجام دهد. به سراغ وبلاگنویسهای کوثربلاگ برود و با آنها گپ بزند. برای شماره اول صاحب وبلاگ «طرید» سرکار خانم اکرمالسادات موسوی مهمان طلبهنوشت شدند که در ادامه صحبتهایشان را میخوانید. در ضمن به گوش باشید، همین روزها به سراغ شما هم میآییم...
طلبه نوشت: چی شد طلبه شدید؟
طرید: من اکرمالسادات موسوی متولد 1345 در تهران هستم. بعد از ازدواج در 17 سالگی از کرج به شهرستان میانه رفتم که واقع در استان آذربایجان شرقی است. سال 70 بود که دخترخالهام بعد از پشیمان شدن از ثبتنام در جامعه الزهرا (س) فرم ثبتنام را به من داد و گفت: «اگر دوست داری تو ثبتنام کن» اما من چون دو تا بچه کوچک داشتم و تردد به قم برایم سخت بود استقبال چندانی نکردم، با اینحال همسرم من را به این کار تشویق کرد و اینگونه بود که من طلبه شدم.
البته قبل از من برادرم طلبه حوزه قم بود و همچنین همسر ایشان، لذا نسبت به طلبگی زیاد بیاطلاع نبودم. بعد از من هم، هر دو خواهر کوچکترم که تحصیلات دانشگاهی نیز داشتند، وارد حوزه شدند. میخواهم بگویم تربیت مادری در این علاقه و پشتکار بسیار مؤثر بود ...
طلبه نوشت: در فراخوان چی شد طلبه شدم شرکت کردید؟
طرید: شرکت نکردم، چون فرآیند ساده و خندهداری برای طلبه شدن داشتم! خوب آن موقع هم در شهرستان میانه نه حوزه بود و نه دانشگاه و خود همین تحصیل غیرحضوری غنیمت بود.
طلبه نوشت: اما به نظر ما چندان هم فرآیند سادهای نبوده. اتفاقاً همین سادهها هستند که جذاباند. به قول امروزیها، همین «یهویی»ها
بعد از درس خواندن در حوزه چه کردید؟
حدود دو سال در دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج معارف اسلامی تدریس کردهام. از سال 79 استاد حوزه بودهام و چند سال معاون پژوهش و معاون آموزش و استاد راهنما.
از سال 75 هم بهعنوان مبلغ و هم مربی عقیدتی سپاه در سطح کرج فعالیت داشتهام؛ اما بیشتر از این کارها در حوزه مشاوره فعالیت کردهام و چند سال است که جزو مشاورین برتر استان البرز هستم. مجموع این فعالیتها افق وسیعی را برای نوشتن در مقابلم قرار میدهد و تجربیاتم را روزافزون میکند.
طلبه نوشت: بله میخواستم همین را بگویم که ظاهر شدن در نقش مشاور تا چه اندازه میتواند منابع و سوژههای خوب برای نوشتن در اختیار نویسنده قرار دهد. از کی شروع به نوشتن کردید؟
از دوره دبیرستان دفترچه خاطرات و دل نوشته مینوشتم، اما آموزش ویژهای برای نویسندگی ندیدهام.
طلبه نوشت: پس موفقیت شما در نوشتن به تجارب زیسته و پشتکار و تمرین خودتان برمیگردد. هیچ فکر کردهاید که روزی کتابی چاپ کنید؟ داستان؟ رمان یا ...
خوب من نوشتههای زیادی دارم، ولی هم نوشتههایم را قابلچاپ نمیدیدم، هم هزینه چاپ و نشر نداشتم و هم همسرم موافق این کارها نبود و لذا هیچ کتاب چاپشدهای ندارم. هر چه هم نوشتهام مانند تربیت مطهر (50 موضوع تربیتی کودک)، بررسی گناه در صحیفه سجادیه، آسیبشناسی زندگی یک بانوی طلبه و ... یا کپی کرده و در محافل و مجالس پخش کردهام و یا در فضای مجازی منتشر کردهام.
طلبه نوشت: به نظر شما چقدر مهارت نویسندگی به کار یک طلبه میآید و برایش ضروری است؟
به نظر من نویسندگی از ارکان کار یک طلبه است و میتواند افکار و عقاید او را در سطح وسیعتری به گوش همهٔ مخاطبان برساند. یادم میآید که در جامعه الزهرا به ما میگفتند که طلبه سهراه پیش رو دارد، یا مدرس شود، یا محقق، یا مبلغ. مدرس و مبلغ دایره محدودی برای انتشار معارف دارند، اما محقق و نویسنده میتواند طیف وسیعی از افراد را تحت تأثیر قرار دهد.
مطالعه تا چه اندازه به شما در نوشتن و کسب مهارتهای تازه نوشتن کمک کرده است؟
مطالعه منبع غنی نوشتن است و بسیارند کسانی که بدون مطالعه مینویسند و روح دیگران را آزرده میکنند. ولی باید بگویم مطالعه همراه با تفکر و اندیشهورزی مفید واقع میشود؛ یعنی برای موفقیت هم باید مطالعه کنی، هم فکر کنی، هم بنویسی، هم حرف بزنی، تا بتوانی اثرگذار باشی! فکر خلاق و پویا و اجتهادی، ویژگی یک طلبه شیعه است. بدیهی است که من برای تدریس مجبور به مطالعه هستم و هیچچیز مانند مطالعه برایم دوستداشتنی نیست. مطالعه هم ضرورت زندگی من است و هم تفریح است و هم آرامشبخش روح و روانم.
من از کتابهای ساده و سطحی و مطالب نازل رویگردان هستم و اینگونه مطالب نهتنها من را اقناع نمیکند، بلکه آزارم میدهد و معتقدم تا مطالعه و تفکر نداشته باشیم، نوشتههای بدرد خوری نخواهیم داشت.
به نظر شما چقدر لازم است که خانمهای طلبه در فضای مجازی حضور داشته باشند و چرا؟
یکی از مقاصد اصلی درپیشبرد اهداف نورانی اسلام ، تربیت ویژه طلاب است . طلاب می توانند زمینه ساز ظهور و بازوهای قدرت دولت ظهور تلقی گردند، به شرطی که در مورد آنان تربیت ویژهای صورت گیرد. لذا فضای مجازی میتواند زمینه ساز خوبی برای تربیت طلاب باشد . یقیناَ اگر امام زمان عج ظهور کنند، اولین گروهی که به ذهن انسان تبادر می کند برای یاری حضرت، طلاب هستند انشاالله همچنین ممکن است مدرسه به دلایل گوناگون طلبه را در مورد قوانین درسی خوب راهنمایی نکند. کوثرنت می تواند جایگزین خوبی در این مورد باشد .
شبکه مجاری کوثرنت می تواند حلال برخی مشکلات اخلاقی در حوزهها باشد .
یکسان کردن آگاهی بخشی به طلاب کاری است که فقط از دست شبکه کوثر نت برمی آید و کثرت اساتید و تعامل با آنها در شبکه کوثرنت، طلاب را خبره میکند.اصلاح فکری و اخلاقی طلاب توسط تعامل آنها با یکدیگر در شبکه بهتر و راحت ترصورت می گیرد، هر چند رویایی است ولی اگر روزی تحصیل علوم دینی برای همه طلاب بصورت مجازی باشد یقینا شبکه کوثرنت زمینه ساز خوبی است.
باید و نباید های حضور طلاب در فضای مجازی از نظر شما چه چیزهایی است؟
حضور طلاب باید به اولویتهای مهم زندگی یک طلبه که ارتباط با خدا و ارتباط با خانواده و دیگران است، آسیب وارد نکند. بنابراین باید هدفمند و اصولی باشد. رعایت اخلاق و حقوق دیگران و رازداری و ... در فضای مجازی بسیار اهمیت دارد. چون انتشار مطالب از طریق فضای مجازی راحت است، یقینا باید در مورد صحت مطالب منتشره دقت زیادی شود.
افزایش علم و آگاهی و کسب فضایل اخلاقی، از اهداف مهم حضور یک طلبه در فضای مجازی است که نباید مورد غفلت قرار گیرد. رعایت ادب بین استاد و طلبه و ... در هر فضایی ضروری است. شبکه کوثرنت باید بگونه ای در انتشار حقایق دینی کوشا باشد که جبهه اصلی تلقی گردد .
تجارب خودتان را از حضور در فضای مجازی بگویید :
من از این طریق توانستم حرفهایم را به اقصی نقاط کشور برسانم. میکرفون مجازی کوثرنت من را با طلاب زیادی در روستاها و شهرهای دور افتاده آشنا کرد و توانستم از مشکلات آنها مطلع شده و در حد توان به آنها کمک کنم و یا ازتجربیات آنها بهرهمند گردم. با اساتید بزرگواری آشنا شدم و از آنها بهرههای فراوان بردم. بدون اینکه نیازی به چاپ کتاب داشته باشم، همه حرفهایم را همگان براحتی شنیدند.
منبر مجازی، برخلاف تصور عمومی، بدلایل تعدد و تنوع مخاطبان و فراخی زمان، به دقت ویژهای نیاز دارد و همین امر موجب ارتقای کاربر می گردد. خیلی امیدوارم سلاحی که در فضای مجازی بدوش گرفتهایم، آتش آن تا تل آویو و قلب امریکا و اروپا برسد و موجودیت استکباری آنها را تهدید کند.
افراد متعددی به من گفته اند که فلان مطلب روی ما اثر گذاشت و ما را بیدار کرد. پس با فضای مجازی می توان ملت ها را بیدار و هوشیارکرد.
با این سهولت ارتباطات مجازی، هر کوتاهی در رساندن حقایق به گوش جهانیان دیگر پذیرفته نیست
طلبه نوشت: از نویسندگی و وبلاگنویسی خاطره خاصی دارید؟
من خاطرات زیادی از نوشتن دارم. در دوره دبیرستان روزنامه دیواریهای منحصربهفردی برای مدرسه مینوشتم که اعجاب کادر مدرسه را برمیانگیخت و بعد نوشتههایم به هر مناسبتی به درودیوار حوزه آویزان میشد و دستبهدست میگردید و علاوه بر آن بسیار شده است که نتایج و توصیههای مشاورهام را بهصورت مکتوب برای مراجعم نوشتهام. انگار مدیریت تفکرم با نوشتن صورت میگیرد.
بارها شده که برای شوهر و پسران مراجعانم نامه نوشتهام ولی خیلی دوست داشتم که حرفهایم به مخاطبان زیادی برسد که این امر در فضای مجازی اتفاق افتاده است. علاوه بر آن در فضای مجازی بسیار مشاوره کتبی دارم.
طلبه نوشت: خاطره چه شد؟
در شبکه کوثرنت یکی از طلاب شهرستانهای محروم برای تدریس معارف اهلبیت(س) به کودکان اهل سنت در روستای خودشان، درخواست مشاوره کرد. من از او شماره تلفن خواستم و تماس گرفتم. سپس متوجه شدم ایشان خودش تازه شیعه شده ولی همسرش اهل سنت است و لذا درخواست شماره طلبه دیگری را کردم که شوهرش شیعه باشد.
وقتی با آن طلبه تماس گرفتم متوجه شدم شوهر ایشان هم مبلغ است. مسئله را با همسرم در میان گذاشتم و تصمیم گرفتیم برای برگزاری مراسم مذهبی عاشورا کمکشان کنیم و اینگونه باهم دوست شدیم. آن زمان کسی از دوستان به من هزینه سفر اربعین را داده بود که به یک جوان بدهم، من در حین صحبت با آن طلبه پرسیدم شوهرتان کربلا رفته است؟ او گفت: نه! چون اوضاع اقتصادی ما خیلی بد است و توان آن را نداریم و من پول را به شوهر ایشان دادم تا به کربلا برود.
فردای آن روز با خانم دکتری در مورد اربعین صحبت میکردیم و من ماجرای این زیارت را به ایشان گفتم، ایشان بسیار تعجب کرد و گفت من هم میخواهم هزینه زیارت اربعین یک جوان نیازمند را بدهم. من بعد از پرسوجوی زیاد، جوان کارگری را پیدا کردم که عاشق رفتن به کربلا بود و پولی را که خانم دکتر داده بود به او دادم تا زائر حضرت شود! اگر تنها بهره ما از فعالیت در فضای مجازی همین زیارتها باشد برای همه ما و کوثر نتیها کافی است.