نمیدانم قصه هایم که حین گفتنش مثل یک نمایش جذاب، صدایم را یالا و پایین می برم ، تا چه حد توانسته ، حب ائمه را در دلش زنده کند؟
خدایا! در برابر رشد دادن من از آنان سپاسگزاری فرما و در برابر گرامی داشت من، پاداششان ده و آنچه را در کودکی ام برایم رعایت کردند ، برای آنان رعایت نما(صحیفه سجادیه، دعای بیست و چهارم ، فراز هفتم)
ابهت دریا و عظمت اون در دل من خوف و خشیت نسبت به خالق عظیم این پدیده ها ایجاد میکنه، میدونی مادر٬ ما گاهی خیلی با خدا خودمونی میشیم ، یعنی یادمون میره خدا صفات جلالی هم داره..
فرض کنید کلاغی خبر بیاورد؛ همکارتان به شما خیانت کرده. یا نه! باد به گوشتان برساند خواهرشوهرتان از شما بدگویی کرده است؛ چه واکنشی نشان میدهید؟
تکامل و رشد و مبارزه همیشگی حق و باطل و دست و پنجه نرم کردن با آن ، سناریوی طرح ریزی شده از طرف کارگردان جهان است...
و سهم ما: خوب ایفا کردن نقش است...
شاید شما هم سراغ داشته باشید نمونهی اشخاصی را که در برابر لطف و محبتتان به نوعی ناسپاس بودهاند. به این بیان که یا مراتب سپاسگزاری را به جا نیاوردهاند یا تشکرشان در ازای احسان شما ناچیز بوده.
روز خیلی سختی بود .آن روز هم او اذیت شد و هم من .
بی تابی و اضطراب او من را خیلی نگران و ناراحت کرده بود .فقط از خدا می خواستم که خودش او را آرام کند.
با خودم گفتم کاش پسرم را برای جدا شدن از خودم آماده می کردم ، او را خیلی به خودم وابسته کرده ام . هر چقدر هم که برایش از خوبی های مهد می گفتم از دوستان جدیدش ، از بازیها و اسباب بازیهای جدید و...هیچ کدام از اینها را خوب نمی دید و حرفش این بود: من نمی خوام مهد برم ، می خوام پیش تو بمونم.
آدمی نه تنها در پنهان کردنِ اشیاء و وسایل و استتار ِ خود، بسیار توانمند است که در اِخفای قصد و اراده بلکه تظاهر و وارونگیِ حقیقت نیز همین گونه است. اینجاست که لزومِ وجودِ قدرتی برتر که از حقیقتِ هر ماجرا مطلع است؛ ضروری مینماید.